دلم گرفته خدا...
دلم می خواد از پشت ابرا بیای پایین٬ روی زمین...
گوشمو بپیچونی و بگی: بشین سر جات و اینقد غر نزن! همینه که هست!
بعد آروم در گوشم بگی: غصه نخور! همه چی درست می شه...
- يكشنبه ۳ آذر ۹۲
کسی مستور در من است که سعی در کشف اسرارش دارم!
دلم گرفته خدا...
دلم می خواد از پشت ابرا بیای پایین٬ روی زمین...
گوشمو بپیچونی و بگی: بشین سر جات و اینقد غر نزن! همینه که هست!
بعد آروم در گوشم بگی: غصه نخور! همه چی درست می شه...
حالم خوب نیست! شاید خسته ام...نمیدونم!
موهام رو کوتاهِ کوتاه کردم... مو برای یه دختر همه چیزشه...
امتحان شیمیم رو خوب ندادم ):
فردا عربی امتحان دارم، تاریخم باید بخونم... چقدر کار دارم...
دلم یه آرامش ابدی می خواد... خدایا! کمکم می کنی؟
برام دعا کنید!
+ امروز غنی سازی اورانیوم ایران به رسمیت شناخته شد... از این بابت خوش حالم...
اول صبح امتحان داشتیم اونم نه هر امتحانی!!! ریاضییـــــــــــی... ریاضی سخت نیست اما همه اون رو به یه دید دیگه نگاه می کنن! خیلی سخت نبود اما کلی بی دقتی کردم... همیشه بی دقت بودم!
امروز کلی خندیدیم مخصوصا با صدای زنگ گوشی خانم اکبریان٬ معلم عربیمون... آهنگش شاد و قدیمی بود از اینا که آدم دلش می خواد باهاش برقصه اونم الآن که محرمه! چه شووود!!!!!
نون.حـِ می گفت مامانش خواب دیده من و اون رفتیم مشهد پیش دوس پسرش...!!! اونم کی؟ نون.حـِ!!! کسی که اهل این حرفا نیست... مهم نیست! فقط یه خواب بوده...
فردا امتحان شیمی دارم. الآن کلاس زبان نرفتم که درسم رو بخونم... سرم حسابی شلوغه...