مـ18o81ـن

کسی مستور در من است که سعی در کشف اسرارش دارم!

الفـــرار

امتحان فیزیک؟ چطور بود؟ نمیگم! چه معنی داره از همه ی زندگیم بنویسم؟! ولی خب ای بگی نگی بد نبود... توقعم از خودم بیشتر از این بود

 روزا مثل برق و باد داره میاد و میره و من میترسم نکنه به برنامم نرسم و جایی که میخوام قبول نشم. اینه تموم نگرانی من!

با همه ی دغدغه هام میدونم که یکی هست اون بالا که دستمو گرفته و اونقدر بهش اعتماد دارم که میدونم هیچ وقت رهام نمیکنه...

اما الان میخوام گریه کنم نمی دونم چرا ولی بغض گلومو گرفته. دلم از خودم گرفته، یاد گذشته هام که میفتم خیلی ناراحت میشم که چرا بهتر عمل نکردم؟!

میخوام پا به فرار بذارم از دست این فکرای جورواجور...

واقعا همه چی رو به راه می شود؟!

امروز امتحان ریاضیم رو دادم اما... اما با کلی بی دقتی! همه ی بی دقتی هام مسخره و مضحکن. حرصم میگیره از این که بلدم اما اشتباه مینویسم...اه اه اهتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم
 www.pichak.net
 کلیک کنید

باید همه ی تلاشم رو بکنم که امتحانای بعدیم رو خوب بدم و درسا رو به خوبی جمع بندی کنم. میتوانم آیا؟؟؟

خیلی خوش حالم که بالاخره همه چی داره روبه راه میشه و این جمله برای بیان احساس درونیم واقعا چیز کمیه...

 

یاد من باشد فردا دم صبح،

به نسیم از سر صدق سلامی بدهم

و به انگشت نخی خواهم بست

تا فراموش نگردد فردا …

زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد

گرچه دیر است ولی

کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید

به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم در دل ،

لحظه را دریابم …

من به بازار محبت بروم فردا صبح

مهربانی خودم ، عرضه کنم …

یک بغل عشق از آنجا بخرم …!

حرف جدیدی نیست

امتحانات ترم شروع شده و باید جبران عقب موندگیام رو بکنم. می دونم این آخرین فرصتیه که دارم و امیدوارم اگه خدا بخواد از دستش ندم...

برنامه ی امتحانیم:

یکشنبه 93/10/7 ریاضی

چهارشنبه 93/10/10 فیزیک

شنبه 93/10/13 شیمی

دوشنبه 93/10/15 ادبیات

چهارشنبه 93/10/17 معارف

شنبه 93/10/20 زیست

دوشنبه 93/10/22 زبان خارجه

چهارشنبه 93/10/24 زمین

ساعت شروع امتحانا ساعت 10 صبحه و نهایتاً تا 12 طول میکشه. 26 دی هم امتحان جمع بندی نیم سال اول قلم چی رو دارم. کلی کار دارم که باید انجام بدم.

چن وقته که دلم رو یه آرامش خاص پر کرده... انگار یکی پیشمه و آرومم میکنه...!

(گوشیم رو گذاشتم کنار... فکرم آزاد شده... ای کاش زودتر این کارو میکردم  ):   )

توکَّلتُ علی الله.

 

بِسمِ رَبِّ جان
سلام، مستور هستم (:
شب گردم،
میان آب قدم می زنم
و سر به بالین ماه دارم!
دیگران، مبهمِ عجیبم می خوانند؛
شما مرا چه می خوانید، الله أعلم...!

+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:
yon.ir/sy3Ym
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan