مـ18o81ـن

کسی مستور در من است که سعی در کشف اسرارش دارم!

جرأت می خواهد عریان شدن

منم عاشق شدم!

اما نه به سادگی...

لباس عشق تو تنم زار میزد؛ خیلی گشاد بود... شایدم من براش خیلی کوچیک بودم...! واسه همین هی میرفت زیر پام، منم لگدش میکردم، هی می خوردم زمین... هی دلم زخمی میشد ولی آخ نمی گفتم؛ یعنی نبایدم می گفتم! آخه من یواشکی لباس عشق رو تنم کرده بودم، نباید صدام درمیومد که کسی بفهمه... این شد که همه ی آخا رو قورت دادم، همشونم میرفت تو دلم... باز دلم زخمی می شد ولی حاضر نمیشدم این لباس رو از تنم دربیارم! آخه اونی که این لباس رو تنم کرده بود -نمیدونم حواسش به تناسب قد من و قواره ی عشق بود یا نه- برام خیلی عزیز بود... من عطر اون رو توی لباسی که تنم کرده بود حس میکردم... من همون یعقوبِ کنعانیِ توی کلبه ی احزان و اون یوسفِ عزیزِ مصرِ گم گشته ی توی قلبم... دروغ نیست اگه ادعای کوری هم بکنم! کور نسبت به همه چیز و بینا نسبت به اون...

بیشتر که گذشت حسابش از دستم در رفت که چند بار زمین خوردم و چند بار دلم زخمی شد و یا حتی سوخت! فکرش رو که بکنی میفهمی درد حاصل از اینا به مراتب سخت تر و دردناک تر از سوختگی جامونده از آب جوشیده یا کوتاه کردن مو و ناخن برای یه دختره...!

آره، عشق بچه بازی نیست اما گاهی تو عالَمِ بچگی، دنیات به بزرگی یه عشق میشه و توش گم میشی، اونوقت چاره ای نداری تا صاحب عشق رو پیدا کنی چون اون تنها کسیه که میتونه مسیر رو بهت نشون بده...

من قد عشق نبودم که عاشق شدم؛ آره درد داشت، خیلی هم درد داشت ولی قد کشیدم با درد عشق... هنوزم دارم قد میکشم... لباس عشق اونقدر بزرگ و گشاده که هر چی هم قد بکشی، کمه...

راستش گاهی هم دلم تنگ میشه برای دختر لوس و ناناز بابابودن، برای پری دخت مامان بودن، برای شیطنتای بچگونه و دخترونه م و... ولی خوب که گوش میدم، میشنوم و میبینم از اون دوردورا -شایدم همین نزدیکیا- توی وادی عشق، یکی به قلبش اشاره میکنه و صدام میزنه:

"مستور

بیا

نزدیک تر..."

و فقط خدا میدونه هوسِ رفتن توی قلبش از هر چیزی وسوسه انگیزتره...............

کسی که راه می‌رود -  حتی لنگ لنگان - به هر حال در حرکت است.
(لس استانیسلاو:45)
میشه توضیح بدید مفهوم این جمله با مفهوم این پست چه ارتباطی داره ؟ 
حسابش از دستم در رفت که چند بار زمین خوردم و چند بار دلم زخمی شد و یا حتی سوخت!

برگرفته شده از 18o81.blog.ir/ کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی دارد؛ حواست باشه!
آها بله متوجه منظورتون شدم 
ممنون از توضیحات جامع و کاملتون 
سه شنبه ۳ بهمن ۹۶ , ۱۹:۲۴ یا فاطمة الزهراء
این از معجزات عشقه میسوزی زخمی میشی دردش از هر چیزیم بیشتره ولی رهاش نمیکنی پسش نمیزنی مگه اینکه ضربه ی کاری بخوری و عشقت در جا بشه نفرت و کینه که خب امیدوارم این اتفاقق نیفته چون عشق با همه دردش از تنفر بهتره حتی اگه تنفر منجر به انتقام خنک شدن دل بشه
قشنگی عشق هم اینجاست که هرچی هم که زخمی بشی به همون صاحب عشق پناه میبری ... 
عشق خطرناک ترین آفریده ی خداست. 
یعنی حتی از بمب اتم هم خطرناک تره :|
همیشه خطر عشق واسه ترس از دست دادنه ... اگه اطمینان موندن ودوس داشته شدن  وجود داشته باشه شیرینه ... 
چی باید گفت . . .
خیلی سختِ که عشق یا به تنت زار بزنه
یا اصلا نشه تنت کنی :)
جفتش به یه اندازه تحملش سخته :)
عشق رو همه میتونن تنشون کنن ولی برای این که اندازه ش بشن باید هی قد بکشن ... این قد کشیدنه یه کم درد داره ... (: 
لعنتی، چقدر قشنگ زمین خوردناشو توصیف کرده بودی:)
در واقع زمین خوردنای خودم بود 
ممنون (: 
متن زیبایی بود اما غمگین بود، دلمون گرفت :(
ممنون 
غم عشق قشنگه ... 
به قول خواجه مولانا: 
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد 
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد 
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد 
جز غم که هزار آفرین بر غم باد 
منم مانند سایر کاربران میگم متنتون زیبا بود اما چرا انقدر غمگین ؟؟؟ 
ممنونم 
خب حقیقت رو نوشتم، زاییده ی خیالم نیست! 
ولی برای من شیرینی این متن بیشتر از تلخیش جلوه میکنه ... 
فقط میتونم بگم ،آدمای عاشقو دوست دارم :)
عزیزم 
آدمای عاشقم تو رو دوست دارن (: 
و من عشق رو تجربه نکردم... چه وحشتناک!
قطعا تجربه کردی حریرم 
عشق فقط بین یه دختر و پسر نیست! 
کل عشق برمیگرده به عبد و معبود و جزئی میشه بین آدما... مطمئنا تو هم عاشق معبودی و عاشق پدر و مادرت .... (: 
هوممم...‌عشق به خدا و خانواده به نظرم خیلی فرق می‌کنه با عشق به یک مرد یا پسر... اینطور نیست؟ :)
چرا فرق نداره؟ داره حتی جنس عشق دو نفر به هم با دو نفر دیگه فرق داره ولی کلیتش یه چیزه و اسم همشونم عشقه واسه همین گفتم قطعا عشق رو تجربه کردی (: 
سلام
موفق باشید
خداحافظ
سلام 
مؤید باشید 
خدا نگهدار 
تعبیر زیبا ، غمگین ؛ روح نواز
وبازم غمگین
ممنونم 
ولی وقتی من این متن رو نوشتم بیشتر ذوق زده و هیجان زده شدم تا غمگین! 
عاشقا خیلی مظلومن :(
اوهوم ... 
پس شاید غم عشق نچشیدین و هنوز هیجاناتش رسیده به ما
اگه دقت کرده باشین نوشتم بیشتر ! 
یعنی اگرچه غمی هست (که غم عشق خوبه و آدم رو به تعالی میرسونه) اما امید به وصال شیرینی خاص خودش رو داره (: 
غمگین،ولی عالی بود...
ممنونم از نگاهت  عزیز جان (: 
انسان ها با عشق متولد میشن و فاجعه بدونِ عشق مردنه...
فکر میکنم آدم بدون عشق به اندازه ی کافی مرده هست ... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بِسمِ رَبِّ جان
سلام، مستور هستم (:
شب گردم،
میان آب قدم می زنم
و سر به بالین ماه دارم!
دیگران، مبهمِ عجیبم می خوانند؛
شما مرا چه می خوانید، الله أعلم...!

+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:
yon.ir/sy3Ym
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan