به نام حبیبِ محبوب
هر چیزی با کیفیتش خوب است؛ کیفیت هم برمی گردد به ذات و بن! بنیه که خوب باشد، دیگر چه فرقی می کند مابقی جوانب چه دخل و تصرفی دارند؟! عشق هم مستثنی نیست، باید مرغوب باشد! زیر و زِبَرِ زندگی را که شخم بزنی، می فهمی که دانه ی عشق غالباً یک بار جوانه می زند و به سبب همین، این که این جوانه در خاک چه آغوشی ریشه دار شود از اهَمِّ مهمّات است! خاکی که ناخالصی ندارد و تماماً مهر است و محرابی برای سر به مهرِ دل شدن، جان می دهد برای سبز شدن!
و اگر که با بوی خیانت و دروغ و خدعه و ریا درآمیخته باشد، در دم جوانه را خفه می کند! البته که بخشی از کیفیت عشق هم بستگی به میزان رنجی دارد که ریشه به تمنای رشد، عمیقاً در تکاپو می افتد! ورنه عشق هایی که ریشه شان با خراشی سطحی، سست و بی تقلا از جا کَنده می شوند، عشق هایی پوشالی بیش نیستند؛ بهتر که بگویم مشتی علف هرزند!!
عشق و رنج دو وجه این جوانه اند؛ عشق ظاهر جوانه است و رنج باطن آن و کدام ظاهری بدون باطن، ارزش و عیارش حفظ می شود؟! جانانِ دل! از یاد نبریم که آدمی، در عین ریشه دواندن، باید خاک آغوشش هم مطلوب و جوانه پسند باشد!
خلاصه که ریشه هاتان پایدار و خاک هاشان غنی (:
+ چطور می توانم فراموش کنم آنانی که جوانه ی دوستی در قلبم نشاندند؟ آخرین روز هفته ی جهانی وبلاگ مبارکتان باشد (:
- يكشنبه ۱۶ شهریور ۹۹