عشق با تو آغاز می شود!
تو مکتب عشقی!
و کیست که با تو از عشق بخواند و بی سوز جان بماند؟!
«عشق٬معلم است و معلم٬ عشق. خوشا آن که عاشق شود!»
«بهترین معلم٬ همان است که در کلاس٬ نگاهش میان ذهن و دل دانش آموز طواف می کند...»
و در ادامه مطلب از تمامی معلمانم قدردانی می کنم...
آمادگی: خانم تیرپور
کلاس اول: خانم ستاری
کلاس دوم: خانم موسوی
کلاس سوم: خانم امانیان
کلاس چهارم: خانم کشمیری
کلاس پنجم: خانم امین فلاح و خانم سلیمان نژاد
دوره راهنمایی: خانم نجدی٬ خانم بردبار٬ خانم محمودی، خانم قره عمو، خانم نادری، خانم جعفریان، خانم پورمحمد، خانم کارگر، خانم برزگر، خانم بحرگرد نیکو، خانم دیوبند، خانم نعمتی، خانم امیدبخش، آقای موسوی، آقای ذبیح نژاد، آقای میرزاپور، آقای میرزازاده، آقای علی نژاد، آقای یداله پور
دوره ی دبیرستان: خانم قربانی، خانم رمضان زاده، خانم نصیری، خانم احمدی، خانم قنبری، خانم علی نژاد، خانم رحیمیان فر، خانم سالارخیلی، خانم بزان، خانم جهان آبادی، خانم موسوی، خانم صابریان، خانم اکبریان، خانم صالحیان، خانم سوهانیان، خانم عابدی، خانم فلاح، خانم نعمتی، خانم قاسمی، خانم شمسیان، خانم جعفریان، خانم اصغرنیا، خانم دائمی٬ خانم کاظمی، خانم تاج الدین، آقای نوشیروانی، آقای شجاعی، آقای فلاح پور، آقای قلی زاده
معلمان موسسه ی زبان: خانم احمدپور، خانم صادقی٬ خانم قاسم زاده، خانم خرمیان، خانم پورمحمد، آقای موسوی، آقای پورخلیل، آقای خرمیان
«وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه؟
گفتم: یه بخشه، اما حالا که بزرگ شدم فهمیدم عشق سه بخشه:
۱- عطش دیدار تو
۲- شوق با تو ماندن
۳- قدرت بی تو بودن»
نمی دانم با کدامین حرف می توانم سپاسگزارتان باشم؟! چرا که این حروف نالایق، تاب سنگینی معنای وسیع نام شما را نداشته و خم به ابرو می آورند!!! نامی که درک هر حرف آن به وسعت و درازای تاریخ به طول می انجامد... زین سبب ساده و صادقانه می گویم:
ای محارم اسرار اندیشه ها! سپاس شما را که با دل سوزی و مهرتان مرهمی بودید بر زخم های جاهلیت ما... باشد تا روزی آن طور که باید و شاید؛ شایستگی قدردانیتان را دست یابیم...
((معلمان مهربانم روزتان مبارک))
- جمعه ۱۲ ارديبهشت ۹۳