مـ18o81ـن

کسی مستور در من است که سعی در کشف اسرارش دارم!

باز این چه شورش است...

«السلام علیک یا ابا عبدالله»

در چشم باد لاله ی گل پرپرش خوش است

خورشید، روز واقعه خاکسترش خوش است

از باغها شنیده ام این را که عطر یاس

گاهی نه پشت پنجره، لای درش خوش است

دریا همیشه حاصل امواج کوچک است

یعنی علی به بودن با اصغرش خوش است

در راه عشق دل نه فقط سرسپرده باش!

حتی حسین پیش خدا بی سرش خوش است

جایی که ماه همشقر آب می شود

دلها به آب نه که به آب آورش خوش است

جایی که پیش مرگ پدر می شود پسر

اولاد هم نبیره ی پیغمبرش خوش است

عالم شبیه آن لب و دندان ندیده است

لبخند هم میانه ی تشت زرش خوش است!

این خون سرخ اوست که تاریخ زنده است

این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است

اندوه سال های پسر را گریستن

سر بر سپید پیرهن مادرش خوش است

از ماه های سال محرم که محشر است

از روزهای سال ولی محشرش خوش است

 

شاید مُردم حواسم نیست

میونـ دعدغهـ هایـ کنکور اومدمـ تو پرانتز بگمـ : حالـ اینـ روزامـ خوب نیستـ...

به قول احسان خواجه امیری: "شاید مُردم حواسم نیست.."

سه حقیقت تلخ

ما از همانـ کودکیـ بازیچهـ دستـ روزگار شدیمـ

وگرنهـ کدامـ روباهیـ پنیر می خورد...؟؟؟!!!

می گنـ تو اونـ دنیا اعضایـ بدنتـ شروعـ می کننـ بهـ حرفـ زدنـ !!!

کاشـ دلمـ لال بمونهـ

هیچیـ نگهـ

آخهـ دوستـ ندارمـ اشکـ خدا رو ببینمـ...

دلهایـ پاکـ خطا نمی کنند

سادگیـ می کنند...!

و امروز سادگیـ پاکـ ترینـ خطایـ دنیاستـ...

 

تولـــد زود هنگام


 

فردا تولدمه و من نمی تونم فردا بیام و این جا برای خودم شادی کنم 

ولی می خوام به جاش امروز رو جشن بگیرم!

balloons15

تولد تولد تولدم مبارک...

 

مبارک مبارک تولدم مبارک...

 

بیا شمعا رو فوت کن تا صد سال زنده باشی... اینم کیکمون (به به، ببخشید ماه رمضونی اگه دلتون قیلی ویلی رفت!!!)

cake

می خوام فوتش کنم اما قبلش یه آرزو:

خدایا هر چی که به صلاح من و همه ی دوستامه اتفاق بیفته... حالا پوففففففففففففففففف

 

 

geburtstag-0213.gif from 123gifs.eu Download

 

خب کادو بهم چی می دین دوستان؟؟؟

geburtstag-0060.gif from 123gifs.eu Downloadgeschenk-0030.gif from 123gifs.eu Downloadgeburtstag-0037.gif from 123gifs.eu Downloadpink present gif

سلامتیتون برام کافیه. اصلا هر چه از دوست رسد نیکوست مگه نه؟!

ممنونم که تو شادیم شرکت کردید...(هر چند که خیلی کوتاه بود!)

دیرم شده و بازم وقت رفتنه...

گاهی چقدر زود دیر می شود!!!

زندگی دارد روال همیشگی را طی می کند

سخت درگیر درسامم. إن شاءالله بتونم این 1 سالی رو به خوبی و خوشی بگذرونم... تو این مدت

خیلی اتفاقا برام افتاده... همش بد بوده و البته آموزنده!!! راستی انگشت اشاره ی دست چپم رو

نمی تونم تکون بدم! (حالا بماند چرا...!!!)

دلم برای خیلی چیزا تنگ شده...

احساس می کنم این روزا معلمم ازم ناراحته اما نمی دونم چرا؟؟؟!!! از اون موقعی که این حس

بهم دست داده نمی تونم درسام رو خوب بخونم...

ماه رمضونه و شبای قدرم داره نزدیک میشه... بچه ها برا منم دعا کنید. منم برای همتون

دعا می کنم...

بیش از این نمی تونم بنویسم. به خدا میسپارمتون...

+ راستی عینکی هم شدم (:

خیانت نمی کنم به آنچه که هنوز به من تعلقی ندارد!

خیلی حرف است

وفادار دست هایی باشی که

یکبار هم لمسشان نکرده ای ......

خدا وفا می داند، می دانم

خدایـــــــــا

به عشقــــــــــ جفا نکن

آمیــــــــــــن

زن از نگاه پروین

زن در ایران، پیش از این گویــی که ایرانــی نبود           پیشه اش، جز تیره روزی و پریشانی نبود

بهــــر زن، تقلـــــید تـیه فـتنه و چــــاه بلاســت           زیرک آن زن، که او رهش این ظلمانی نبود

آب و رنگ از عـــلم می بایســت، شــــرط برتری          با زمرد یاره و لعــــــــــــــل بدخشانی نبود

جلوه ی صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست          عزت از شایستگـی بود، از هوسرانی نبود

ارزش پوشــنده، کفــش و جامــه را ارزنده کــرد           قدر و پستی، با گرانــی و به ارزانــی نبود

سادگــی و پاکــی و پرهیــز، یـک یـک گــوهرند           گوهــــــــــــر تابنده، تنها گوهــر کانی نبود

از زر و زیور چه سود، آن جا که نادان است زن!           زیور و زر، پرده پــوش عـــیب نادانـــی نبود

عیب ها را جامه ی پرهیز پوشانده است و بس          جامه ی عجب و هوی بهتر ز عریانــی نبود

زن، سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و پاک           پاک را آسیبی از آلوده دامـــــــــانـــی نبود

زن چو گنجور است و عفت گنج و حرص و آز، درد         وای اگر آگه ز آیــــــــیــــــــن نگهبانی نبود!

 اهرمن بر سـفره ی تقوا نمــی شد میــهمان             زآنکه می دانست که آنجا جای مهمانی نبود

پا به راه راست باید داشت، که اندر راه کـــج               توشه یی و رهنوردی، جز پشیمانـــــی نبود

چشم و دل را پرده می بایست، اما از عفاف               چـــــادر پوســــیده، بنیاد مســــلمانی نبود

«پروین اعتصامی با اندکی تلخیص»

به اندازۀ تمام روزهای نبودنم

«خطا از من است! میدانم... 

از من که سالهاست گفته ام ایاک نعبد اما به دیگران هم دل سپرده ام!

از من که سالهاست گفته ام ایاک نستعین اما به دیگران هم تکیه کرده ام!

اما رهایم نکن...

بیش از همیشه دل تنگم...

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...»

بِسمِ رَبِّ جان
سلام، مستور هستم (:
شب گردم،
میان آب قدم می زنم
و سر به بالین ماه دارم!
دیگران، مبهمِ عجیبم می خوانند؛
شما مرا چه می خوانید، الله أعلم...!

+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:
yon.ir/sy3Ym
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan